قرض گیری واژگانی ار فرآیندهای رایج در میان زبانها است. تقریبا نمی توان زبان خالصی را در جهان از این نظر پیدا کرد؛ مگر بتوان قبیله ای منزوی در دور افتاده ترین نقاط عالم یافت که عاری از کلمات زبانهای دیگر باشد. قرض گیری بین دو زبان عربی و فارسی و تأثیر و تأثر آنها از یکدیگر قدمت طولانی دارد ولی پس از ورود اسلام به ایران این ارتباط بسیار عمیق تر و وسیعتر شد بخصوص از آن جهت که زبان عربی زبان قرآن و دین مبین اسلام است. در این مقاله به بررسی تغییر و تحولاتی که در وام واژههای عربی پس از ورود به زبان فارسی روی داده میپردازیم و این تغییرات را در سطوح آوایی و معنایی توصیف و الگو بندی میکنیم. نتایج تحقیق نشان میدهد که در سطح آوایی برخی واجهای عربی بدلیل وجود نداشتن در فارسی و برخی بدلیل تولید دوگانه ای که در عربی دارند، به نزدیکترین واج نظیرشان از نظر مکان تولید در نظام واجی زبان فارسی تبدیل شدهاند. در سطح معنی وام واژه عینا وارد زبان فارسی شده ولی معنایی غیر از آنچه در زبان عربی داشته به خود گرفته و بر مفهوم دیگری دلالت دارد جایی که به هنگام ترجمه از فارسی به عربی این کلمات را باید به کلمات عربی دیگری ترجمه کرد. این تحولات معنایی را میتوان تحت چند گروه اختلاف معنایی تخصیص معنایی ، توسعه معنایی ، ارتقاء معنایی ، تنزل معنایی دسته بندی کرد. .